هستی دلش برای آسمونش خیلی تنگ شده بود.آخه آسمون هستی خیلی وقت بود که خبری ازش نبود.دل هستی براش شده بود یه ذره
هستی دلش می خواد که آسمونش پیشش باشه...اما آسمون هستی خیلی ازش دوره...و در عین حال نزدیکترین آدمه به هستی.هستی دلش میخواد دستای آسمونو تو دستاش بگیره...هستی دلش می خواد عشق تو چشمای آسمونش ببینه...هستی چند روز پیش تنهایی رفت نمایشگاه..اما قبلش یک دنیا برای خودش گریه کرد
0 comments:
Post a Comment