باز کمی شخصی

دلم می خواد دو دستی بچسبم به زندگی خیلی دارم تلاش می کنم. خیلی ...انگار به هر دری میزنم فقط برای اینکه زندگی کنم. زندم آره. چند وقته که فقط زندم،زندگی نمی کنم اما.فرق هست بین اینا
نمی دونم چرا نسخه پیچیدن برای دیگران اینهمه آسونه اما نوبت خودم که میشه نمی توونم من سعی خودمو کردم هر چی به هر کی گفته بودم برای خودم گفتم همه چیز رو امتحان کردم تا اون حد که خودمو راضی کردم یه بار دیگه درس بخوونم برای کنکور اما یه چیزی خرابه یه چیز بد
شاید ایراد از اینه که همه منو خیلی قوی تر از اونی می دنن که فکر کنن منم نیاز به نسخه دارم
Far from the madding crowdدلم میخواد یه مدت بذارم برم
یه جای خلوت،فقط کتاب بخوونم. فیلم ببینم. موسیقی گوش کنم و به این فکر نکنم که دارم زمان رو از دست می دم و کلی از اهدافم دور شدم. اما نمیشه انگار همش فکر می کنم عقبم از چی ؟؟؟ خودمم نمی دونم
چه سازد با تو ای سر در هوا
دل چون بید مجنون سر به راهم
مرا با سوز جان بگذار و بگذر
اسیر و ناتوان بگذار و بگذر
چو شمعی سوختم از آتش عشق
مرا آتش به جان بگذار و بگذر
دلی چون لاله بی داغ غمت نیست
بر این دل هم نشان بگذار و بگذر
مگه من نبودم که می گفتم بابا جان این آدم یه آدم مثله ادمای دیگه ناقص پر از عیب و ایرادچطور می توونی اینجوری عاشق یکی بشی که اینهمه ایراد داره. آره عشق زمینی قشنگه عشق آدم به آدم اما باید یه چیزی باشه یه حدی یه چیزی که تو رو از خودت اونقدر دور نکنه که یادت بره خودت خوده خودتم آدمی و خوبی به همون اندازه با یه شکل دیگه و نباید یادت بره که زندگیه خودت به تنهایی باید معنی داشته باشه . نمی دونم حالا چرا خودم خوابم نمی بره. آسمون !!! هر جا که هستی لطف کن و مراقب خودت باش

0 comments: