رمز داوینچی

معمولا وقتی کتابی رو انتخاب می کنم که بخوونم, خیلی به شناسنامه کتاب نگاه نمی کنم. شناسنامه هایی که در سالهای اخیر خیلی کامل تر هم شدن. پیش از همه برای من نویسنده و بعد مترجم و بعد شماره چاپ کتاب اهمیت دارد. دوست دارم که از سبک نوشتن و یا ترجمه پی به سن و سال ببرم. و معمولا هم درست حدس می زنم
این بار چند صفحه از خواندن کتاب گذشته بود که حدس زدم این مترجمین عزیز باید کم سن و سال باشند.حسین شهرابی 1363و سمیه گنجی 1360و چاپ اول کتاب سال 1383 توسط نشر زهره انجام گرفته. این موضوع در درجه اول از فونت انتخابیشون مشهود بود. به خصوص برای حروف غیر فارسی. البته من نمی دونم تایید فونت به عهده مترجمه یا ناشر
به هر حال ترجمه کتاب چیزی در مایه های ... بود. و این خیلی حیفه. چون مشخصه که مترجمین کتاب زحمت زیادی براش کشیدن. به دلیل زیر نویس ها. هر چند شاید بهتر بود در جایی ذکر می کردند که تمامی زیر نویس ها از مترجمین است یا نه. شاید بعضی ها رو خود نویسنده زحمت کشیده باشه. البته من چاپ اول کتاب رو خووندم، نمی دونم در چاپهای بعدی آیا اصلاحاتی صورت گرفته یا نه. چون چاپ، حروف چینی و صفحه بندی چاپ اول واقعا بد بود
رد پای عجله در این نسخه کاملا مشهود بود. عجله ایی که معلوم نیست به چه دلیل صورت گرفته
من احساس کردم که این بندگان خدا آمدن این زیر نویس ها رو سر فرصت جمع آوری کردن، بعد کسی بهشون یادآوری کرده که ترجمه یادتون رفت!!! و اونها هم فوری ترجمه رو شروع کردن
راستش خیلی جاها رو علامت گذاری کردم که بگم قطعا این واژه ها اشتباه ترجمه شدن اما خب یکم زیاد شد و ما هم از خیرش گذشتیم. راستش یک همچین ترجمه ایی بعضی آدم ها رو به فکر می ندازه که خب حالا که اینجوره ما هم ترجمه کنیم و بعد در ترجمشون می نویسن: ایکس خوراک منطق مرتبه اول است! آنهم در یک کتاب دانشگاهی. مخلص دایی
قبول که کم سن و سالند و قبول که احتمالا کار اولی بوده که انجام دادند، اما فکر می کنم که بد نیست آدمی که می خواد کاری رو چاپ کنه، از اول درست شروع کنه. چون بهترین تبلیغ شروع خوبه و پیوسته بهتر شدن
به هر حال جا داره که بابت زیر نویس ها ازشون تشکر کنم. گاهی اطلاعات خوبی می دادن. هر چند گاهی تبدیل می شدن به متن اصلی و متن می شد رو نویس. شاید خواننده ایی رو اینهمه حاشیه خسته کنه. بد نبوده اگه زیر نویس ها به شکل توضیحاتی در انتهای فصل میامد. بد نبود اگه فونت سر فصل ها اینهمه بزرگ نبود. بد نبود اگر در حروف چینی حروف لاتین در کنار حروف فارسی کمی دقت می شد
آقایی در غرفه نشر ماهی معتقد بودن که هر دو ترجمه موجود در بازار از این کتاب خوب نیست و اگه انگلیسیتون خوبه متن اصلی رو بخوونین. با ایشون موافقم و در عین حال اضافه می کنم که اگه آدم می خواد وقت بذاره که کتابی رو به زبان اصلی بخوونه، خیلی کتاب های ارزشمند تری وجود دارند.( مگه سلینجر مرده؟؟؟ دور از جونش ;) ). ها ها ها
داستان و متن کتاب هم اصولا چنگی به دل نمی زد. فکر کنم دلیل استقبال از این کتاب تبلیغات خیلی عالی به شیوه امریکایی و البته اشتیاق اونها به هر چیزی است که به نوعی مربوط به واتیکان می شه. من احساس کردم که اگه سیدنی شلدون پیشرفت کنه می توونه این رو بنویسه.
من که یه شخصیت رو گم کردم. نمی دونم این شخصیت در ایران حذف شده یا نویسنده یادش رفته. یه خانومی که آقای لنگدان در ابتدای کتاب گاهی یادش می افته و فکر می کنه که چند وقته ندیده ایشونو. بعد دیگه هیچی

پی نوشت: در ایران واقعا قانونی برای چاپ کتاب وجود نداره؟؟؟ منظورم انتخاب حروف و ... است. راستش انگار نمی شه دو تا کتاب، فرض کنید هر دو رمان، از دو ناشر مختلف رو کنار هم گذاشت و دید که شکل واحدی دارن. هر ناشری قانون خاص خودش رو داره. که البته این گاهی تبدیل می شه به هر کتابی قانون خاص خودش رو داره. قبلا هم فکر کنم گفتم که می دونم برای حروف لاتین کتابی وجود داره که استاندارد چاپ رو مشخص می کنه. فرق می کنه که شما رمان چاپ می کنی یا کتاب علمی و برای چه گروه سنی و هزار و یک مطلب ریزه دیگه اما فارسی... . بگذریم

3 comments:

Soodaroo said...

راستی. این حسین از دوست های منه. می خواهی کپی این پست وبلاگت رو بهش برسونم؟ چیز بیشتری هم اگه بخوای می شه بهش گفت. سودارو

Anonymous said...

آری آری. ما را ز سر بریده می ترسانی.:دی. خب ازش تشکر کن به خاطر اینهمه زیر نویس. بعد بگو خب داداشه من. شما که اینهمه زحمت کشیدی خب یکم دقت می کردی. آخه بابا جان کدام فرانسه زبانی به ل (به فتح ) می گوید لا. که اینها دومیش باشند؟؟؟ و غیره

Anonymous said...
This comment has been removed by a blog administrator.