درباره باغهای کندلوس در وبلاگها خوونده بودم. همه از رنگهای خوب و موسیقی خوب و لهجهٔ پستچی آذری حرف زده بودند. اما نگفته بود که فیلم پر است از عاشقی. اگه میدونستم که نمیشدم اینطور"دختر اینجا نشسته، گریه میکنه..." کاش قبل از دنیا آمدن به این دنیا کسی گفته بود به من که اینجا هیچ چیز ارزش نداره. نه عشق نه انتظار. آقای کریمی! اگه نیم ساعت انتظار برای عاشق یه عمره. پس بگید (3*365+9*30)*24 میشود چند عمر؟؟؟ پس حالا من چی هستم؟؟؟ زندهام یا مرده
1 comments:
گمونم یک ضرب در دو جا انداختید ، چون نیم ساعت ، نصف یک ساعته . می فهمم ! خیلی طولانیه
Post a Comment