Bernardo Bertolucci :کارگردان
Bernardo Bertolucci، Clare Peploe :نویسندهی فیلم نامه
James Lasdun :بر اساس داستانی از
Shandurai در نقش THANDIE NEWTON :هنرپیشگان
Mr. Kinskyدر نقش DAVID THEWLIS
داستان فیلم دربارهی زنی افریقایی است که همسرش پس از تغییر حکومت در کشور دستگیر میشود. این زن به ایتالیا مهاجرت میکند. ابتدای فیلم ببینده نمیداند مردی که دستگیر میشود، همسر شاندوری است. شاندوری در ایتالیا دانشجوی پزشکی است. او در آپارتمانی زندگی میکند که سرایدارش است. صاحب آپارتمان نوازندهایی است که خانه را از عمهایی (خالهایی) ثروتمند به ارث برده و پیانو تدریس میکند.مرد عاشق شاندوری میشود. و بعد از مدتی به او ابراز علاقه میکند و میفهمد شاندوری ازدواج کرده است. کینسکی به شاندوری میگوید که حاضر است برای او هر کاری انجام دهد. شاندوری به او میگوید که همسرش را از زندان آزاد کند. (به این شکل کینسکی میفهمد که شاندوری ازدواج کرده) کینسکی برای آزاد کردن همسرشاندوری تلاش میکند و به همین دلیل باید هزینه کند. او عتیقههایی که در منزل داشته به تدریج میفروشد و در نهایت پیانو، که تنها منبع درآمدش بوده، را نیز. بعد شاندوری نامهایی دریافت میکند و میفهمد که همسرش آزاد شده. و میفهمد که همهی لوازم خانه چرا به فروش رفتند. تصمیم میگیرد نامهیی بنویسد و از کینسکی تشکر کند. صفحات زیادی را پاره میکند. یک صفحه را پر از تشکر میکند و در نهایت، بعد از مست شدن، در یک صفحه ساده مینویسد
Dear mr Kinsky
I love you
و در همین شب، صبح همسرکینسکی به ایتالیا میآید، به خانهی کینسکی میرود و صبح، زمانی که زنگ خانه به صدا درمیآید. شاندوری مردد است و در نهایت بلند میشود و بیننده جای خالی او را در کنار کینسکی میبیند
زمان فیلم یک ساعت و سی و چهار دقیقه است. به جرات میتوان گفت دیالوگهای فیلم نیم ساعت هستند. بیشتر موسیقی حرف میزند. ابتدای فیلم موسیقی آفریقایی به گوش میرسد. در صحنهایی که همسرشاندوری دستگیر میشود ما فریاد او را نمیشنویم و تنها نوازندهی آفریقایی است که صدایش به گوش میرسد. نوازندهیی که بعدها در طول فیلم به عنوان یادآور نمایش داده میشود. حتی در کابوسی که شاندوری میبیند او حضور دارد. شاید نوعی وجدان. بعد در طول فیلم موسیقی غربی (کلاسیک) ما را همراهی میکند. موسیقی که انگار کینسکی مینوازد
در بهترین صحنه، جایی که کینسکی میفهمد که ازدواج کرده، حالی دارد که نمیشود بر آن اسم گذاشت. گریه، فریاد، ... نمیدانم. باز صدایی از شاندوری نمیشنویم. این صحنه اوج موسیقی را در فیلم نمایش میدهد. صدایی که بیانگر درون زنی است، بینهایت مغرور و آرام. که در عین حال از زخمی رنج میبرد که التیامی ندارد.
پس از اینکه کینسکی به مشکل شاندوری پی میبرد. تبدیل به انسانی متفاوت میشود. مردی آرام. آرامشی خلسه وار. که برای شادی عشق زندگیاش (فیلمه خیلی جدی نگیرید) کاملا از خود میگذرد. مردی کاملا معمولی که حتی نوازندهی خوبی نیست. و تنها آهنگی که ساخته (آنهم به دلیل وجود شاندوری ) برای کودکانی که به آنها موسیقی میآموزد اجرا میکند
در بهترین صحنه، جایی که کینسکی میفهمد که ازدواج کرده، حالی دارد که نمیشود بر آن اسم گذاشت. گریه، فریاد، ... نمیدانم. باز صدایی از شاندوری نمیشنویم. این صحنه اوج موسیقی را در فیلم نمایش میدهد. صدایی که بیانگر درون زنی است، بینهایت مغرور و آرام. که در عین حال از زخمی رنج میبرد که التیامی ندارد.
پس از اینکه کینسکی به مشکل شاندوری پی میبرد. تبدیل به انسانی متفاوت میشود. مردی آرام. آرامشی خلسه وار. که برای شادی عشق زندگیاش (فیلمه خیلی جدی نگیرید) کاملا از خود میگذرد. مردی کاملا معمولی که حتی نوازندهی خوبی نیست. و تنها آهنگی که ساخته (آنهم به دلیل وجود شاندوری ) برای کودکانی که به آنها موسیقی میآموزد اجرا میکند
THANDIE NEWTON
چهرهی معصومی دارد. چهرهیی که کاملا کشمکش و درگیری که دارد را نشان میدهد. این کشمکش (زنانه) را در سرقت زیبایی نیز میبینیم. این دو اثر برتولوچی از یک جنس هستند انگار. همانطور که بودای کوچک و آخرین امپراطور بودند
3 comments:
یادداشت سر جایش میماند. در مورد معنی اسم هم منبع من این کتاب بود: فرهنگ نامها- محمود مدبری- انتشارات پانوس- 1369
از حدود ساعت 10 صبح تا به حال. یعنی حدود یک و نیم بعد از ظهر. دارم این پست رو میفرستم بالا. رسما جون دادم. چرا؟؟؟ چون دوست عزیزی، فرض کنید که دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه شریف در رشتهی شبکههای کامپیوتری، وقتی میره نمایشگاه الِ کامپ. اونقدر به نظرش مفید میآید که دوتا فیلم میخره و یه دستبند... میشه امیدوار بود. درست میشه. حتما. فقط به عمر ما نمیرسه. مهم نیست که
حتما باید این فیلمو ببینم.تعریف کردن تو هم که حرف نداشت!من نوشته های بیشتر از سه چهار خطو معمولا نمیخونم اما این طرز نوشتن منو تا آخرش کشوند
Post a Comment