گاف مثل گل شیفته فراهانی


زن و شوهری که منتظر بچه هستند پس از انجام سونوگرافی که به منظور تعیین جنسیت بچه انجام می‌شود، متوجه می‌شوند احتمالا فرزندشان معلول به دنیا خواهد آمد. مرد معتقد است که زن باید جنین را سقط کند و زن، زنی که در دوران جنگ شیمیایی شده است و معلول بودن بچه (احتمالا) به خاطر اوست، می‌خواهد که بچه به دنیا بیاید. با وجود تلاش‌های مرد بچه به دنیا می‌آید. مرد زن را ترک می‌کند و زن با مشکلات فراوانی بچه را بزرگ می‌کند. مرد پس از چند سال برمی‌گردد. و... .
از رسول ملا قلی پور پیش از این دو فیلم دیگر دیده بودم. نسل سوخته و فیلمی که نامش را به خاطر ندارم. ولی یادم می‌آید "ماه" در نام فیلم بود. در هر دو فیلم ملاقلی پور نشان داده بود که استفاده از اسلحه را دوست دارد. و دوست دارد که با نشان دادن صحنه‌های تهوع آور بیننده را تحت تاثیر قرار دهد. (صحنه‌ی کور کردن پسر شازده در نسل سوخته... . )
ولی "میم مثل مادر" از جنس دیگری ست.
این فیلم یک ملودرام است. این بار ملاقلی پور به جای استفاده از اسلحه از اشک استفاده می‌کند تا بیننده را تحت تاثیر قرار گیرد.
نکات مثبت فیلم
یک، تا به حال هر تصویری از آسایشگاه‌های معلولین و زندگی آنها دیده‌ایم، همه تصاویری منفی بوده‌اند. همیشه انسان وادار می‌شد به دلسوزی و ترسی در دلش پدید می‌آمد، که چگونه باید برخورد کنم. ولی در این فیلم معلولین، نه به شکل "پِرتی‌های خلقت" که به صورت زندگی نمایش داده شدند. صحنه‌یی که سپیده (مادر) و دوستش (فرزانه) به آسایشگاه رفته‌اند و با بچه‌ها بازی می‌کنند. صحنه‌ی تمرین معلولین برای سرود، همه تصاویر خوبی هستند که لازم نیست دل بسوزانیم. فقط باید بیشتر مراقب این بچه‌ها باشیم تا استعدادهایشان را نشان دهند.
دو، بعد از دیدن فیلم، بیننده با خودش درگیر می‌شود، که واقعا حق با کسیت. فیلم به صورت مستقیم نمی‌گوید که سپیده حق داشت که بچه را نگه داشت و سهیل (پدر) حق داشت که بچه نباید بماند.
استدلال سهیل به نظر منطقی می‌رسد: در این دنیا آدم‌های سالم هم نمی‌توانند از پس زندگی بربیایند. و اینکه فردا که ما نباشیم، چه کسی می‌خواهد مراقب این فرزند معلول باشد.
و برخورد سپیده که، من صدای قلب بچه را می‌شنوم (چهار ماه و نیم از عمر جنین می‌گذرد) مثل ماهی تکون می‌خوره، زنده‌ست. (برخوردی شاید بیشتر احساسی)
سه، بازی خوبی همه. و به صورت خاص گلشیفته فراهانی.
و اما مشکلات فیلم
یک، به نظر من بزرگترین نکته‌ی منفی این فیلم گلشیفته فراهانی بود. با وجود بازی خوبش، نقش برای بیننده باور پذیر نبود.
تا به حال هر نقشی از او دیده‌ایم نقش دختر جوانی بوده ‌است. ولی در این فیلم بر حسب اطلاعاتی که به بیننده ارائه می‌شود، او باید مادری میانسال باشد. آخرین سال فیلم همزمان با سرنگونی صدام است. (استفاده از صحنه‌ی سرنگونی مجسمه‌ی صدام و دستگیری او و همزمان بروز دوباره‌ی نشانه‌‌های شیمیایی جنگ در سپیده، کار زیرکانه‌یی ست. انگار که بگوید سرنگونی این آدم، هیچ تاثیری در زندگی آدم‌های آسیب دیده از او ندارد. مصیبت همچنان باقی ست)
سپیده از صحنه‌یی که در جنگ است، فرض که سال آخر جنگ، تا زمان سرنگونی صدام یعنی همین چند سال پیش، یک چهره دارد. چهره‌یی که قاعدتا پس از اینهمه مصیبت باید شکسته شده باشد. و تنها چند تار موی سپید نشانه‌ی اینهمه سال و سختی نمی‌تواند باشد. (یک کودک معلول‌(؟)، مادری که MS دارد و تامین مخارج کمر شکن این دو بیماری از راه تایپ و گاهی فروش فرشی کوچک)
اینطور که اینجا نوشته شده، خانوم فراهانی و آقای ملاقلی پور، این ایراد را ایراد غیرعوامانه دانسته‌اند. و این یعنی آدم از دید عوام پیر نمی‌شود. (من این را توهین به بیننده می‌دانم)
دوم، اینهمه اشاره به مصایب و مشکلات مردم در یک فیلم درست نیست. تا جایی که من می‌دانم، استفاده از احساسات بیننده اینطور مستقیم از اشکالات فیلمنامه نویسی‌ست.
سوم، همیشه بعد از دیدن فیلم از خودم سئوال می‌کنم که اگر بازیگران فیلم، آدم‌های دیگری بودند، نتیجه چه بود. به نظر می‌رسد که در مورد این فیلم جایگزین کردن بازیگران دیگری به جای این هنرپیشه‌گان خوب، لطمه‌ی فراوانی به فیلم می‌زند. (متاسفانه ما بازیگران خوبی داریم که همه‌ی بار فیلم را اغلب به دوش می‌کشند.)
چهارم، فیلم، فیلم است. نه داستان.

چیزی که مسلم است، این است که دغدغه‌ی ملاقلی پور، مردم هستند. او برای فروش به سراغ سوژه‌های هزار باره‌ی، مردی و زنی،‌ نمی‌رود. و دلش می‌خواهد که دردهایی شاید نادیده تر را مطرح کند. و این غنیمت است.

*بابت استفاده‌ی ابزاری از نام گلشیفته فراهانی عذر می‌خواهم.

5 comments:

Anonymous said...

اون فیلمی که اسم ش یادت نیست احتمالن مزرعه ی پدری باشه

Anonymous said...

نه. می دونم که مزرعه پدری نیست

Anonymous said...

بلاگ رولینگ به من لطف داره!ا

Anonymous said...

ببين قربونت برم ، من اصلا منظورم تو نبودی ... تازه تو اصلا مجبور نيستی منو لينک بدی ... من غلط کرده باشم از تو انتظار لينک داشته باشم !!!
اگر هم هيچوقت لينکم اينجا نباشه ، هم نوشته‌هاتو ميخونم و هم دوست دارم ...

Anonymous said...

اصلا شما در حد و اندازه ای نیستید که بخواید در مورد گلشیفته مطلب بنویسید. از این به بعد دهانتون رو آب بکشید و از نجاسات پاک کنید بعد اسم گلشیفته رو بیارید.محض اطلاعتون باید بگم شاهکار سینمای ایران در میم مثل مادر درخشید و همه و همه باهاش ارتباط برقرار کردن.پس لطفا خفه شید و دیگه اظهار نظر نکنید