The village

پیش نوشت: چنانچه فکر می‌کنید روزی روزگاری این فیلم رو می‌بینید، این نوشته رو نخوونید
مشخصات فیلم
سال تولید2004
کارگردان: M.Night.Shyamalan
نویسنده فیلم‌نامه: M.Night.Shyamalan
بازیگران:Bryce Dallas Howard
Joaquin Phoenix
Adrien Brody
William Hurt
Sigourney Weaver
Brendan Gleeson
و دیگران

داستان فیلم دربارهٔ دهکده‌ایی است که بزرگانش مردم را با ترساندن از مخلوقاتی عجیب و غریب، که خود خلقشان کرده بودند، در دهکده نگه می‌دارند. و آنها را از خارج شدن از مرزهایی که خود برای دهکده در نظر گرفته‌اند و رفتن به شهر، می‌ترسانند
ابتدای فیلم اصلا مکان و زمان وقوع داستان مشخص نیست. دهکده کاملا جدا از دنیای خارج است
بعد از اتفاقاتی یکی از اهالی دهکده، دختری نابینا، تصمیم به خارج شدن از ده و خریدن دارو می‌گیرد. رئیس دهکده، که پدر این دختر بوده، به ناچار به او می‌گوید که این موجودات را خود ساخته‌اند و در جنگل چیزی برای ترسیدن وجود ندارد
دختر از دهکده خارج می‌شه و از حصاری عبور می‌کنه. بعد از عبور دختر از حصار، بیننده متوجه می‌شه که این دهکده داخل جنگلی قرار داره که یکی از مناطق حفاظت شده (احتمالا در آمریکای شمالی) است. و درست وقتی دختر از حصار پایین میاد، ماموری او رو می‌بینه و بهش کمک می‌کنه
دختر به دهکده باز می‌گرده، و بیننده متوجه می‌شه که مامور فرستنده‌ایی همراه دختر وارد دهکده کرده. خطر لو رفتن مکان دهکده
به موازات حرکت دختر در جنگل، بیننده از دید بزرگان دهکده نیز داستان را می‌بیند و متوجه می‌شود که علت این کار آنها ترس از کشته شدن در دنیای مدرن و بی‌رحم خارج و یا ترس از تنها ماندن به خاطر ترک کردن عزیزان است. چیزی که آنها در گذشته و در شهر تجربه کرده‌اند
نابینا بودن دختر کمک شایانی به پیش بردن داستان می‌کند
من البته فیلم رو بدن زیر نویس دیدم و شاید بعضی قسمت‌ها رو اشتباه متوجه شده باشم

شکل فیلم آشنا نیست؟؟؟ برای من که یادآور Underground بود. این فیلم در اروپای شرقی اتفاق می‌افته و کسی از موقعیت مردم در زمان جنگ جهانی سوء استفاده می‌کنه و حتی زمانی که جنگ تمام می‌شه آنها را در زیر زمین، به دلیل خطر جنگ، نگه می‌داره و آنها براش چیزی تولید می‌کنن (یادم نیست چی، فکر می‌کنم ابزار جنگی) بدون حقوق و فقط با غذای خیلی کم. غذایی در خور زمان جنگ

پی نوشت مرتبط: اگه روزی خودم داستان بنویسم یا فیلم بسازم ( دومی احتمالش بیشتره) از این ایده استفاده می‌کنم. : دی. جالبه به نظرم
پی نوشت بی ربط: اگه دستِ من بود این خانوم رو وادار می‌کردم یک داستان بلند بنویسه و چاپ کنه بده ما بخوونیم. و این آقا رو مجبور به چاپ یک مجموعه داستان کوتاه می‌کردم. حالا که دستِ من نیست. و کسی رُ نمی‌شه مجبور به نوشتن کرد

1 comments:

Anonymous said...
This comment has been removed by a blog administrator.