نشستم آفلاین این رو میخوونم. یه دفعه نمیدونم چرا بیخودی میزنم زیر گریه. هق هق. بند نمیاد لعنتی. من که حتی وقتی خودم مریض میشم از خودم بدم میاد. سر سوزنی هم دلم برای آدمای مریض نمیسوزه و فقط فکر میکنم آدم باید مراقب خودش باشه، انگار یهو حسودیم میشه. حس میکنم چه بیهوده است بودنم. هم برای خودم هم برای بقیه. انگار هیچ کار ازم بر نمیاد. هیچ کاری. هنوز یه وقتا فکر میکنم جواب کنکور انگار نیومده. انگار منتظرم هنوز. از من که گذشت، اما یادتون باشه هیچ وقت زندگیتون رو نذارین روی یه کار فقط
1 comments:
این فیلم رو چند وقتِ پیش سینما ماورا پخش کرد. ایدهی جالبیه، اصلاً به نظرم خیلی از موضوعاتی که به 50-60 سال قبل و تبعات جنگ جهانی یا کمونیسم و بلوک شرق برمیگردن موضوعات جذابین. راستی یادت نره منو برای تماشای فیلمت دعوت کنی ها!منتظرم
Post a Comment