آیین ایرانی

چهارشنبه سوری
دیروز، فرهنگسرای بانو، مراسمی برای چهارشنبه سوری داشت. اسم این آیین را قبلا شنیده بودم. اما اصلا نمی‌دونستم علتشون چیه. می‌نویسم شاید برای شما هم جالب باشن.
پریدن از روی آتش
زمانی در کشور ما، آتش مقدس بوده، و پاک. به همین دلیل مردم باور داشتند که با پریدن از روی آتش، ناپاکی‌ها و شاید بیماری‌هاشون به کمک آتش از بین می‌ره.
موقع پریدن از روی آتش می‌خووندن

ای آتش فروزان
با نام پاک یزدان
زردی من از تو
سرخی تو از من

به امید اینکه شادابی و نشاط رو از آتش بگیرن

قاشق زنی
رسم بوده که مردم، به ویژه آقایون، چادر سر می‌کردن و قاشق و بشقاب (یا کاسه) دست می‌گرفتن و خوونه مردم می‌رفتن و در می‌زدن و اونها ظرفشون رو با خوراکی پر می‌کردن. و بعد خوراکی‌های جمع آوری شده رو در بین نیازمندان تقسیم می‌کردن.
علت سر کردن چادر هم، ناشناس باقی مووندن بوده.

فال گوش
آخر شب، مردمی که حاجتی داشتن و چیزی رو از خدا می‌خواستن، به ویژه دختران دم بخت، پنهان از بقیه توی کوچه می‌رفتن و به حرفهای مردم گوش می‌دادن. یا به اصطلاح فال گوش وایمیسادن. اگر این حرفها مثبت و خوب بود، اینطور نتیجه گیری می‌کردن که به حاجتشون می‌رسن. در غیر اینصورت... .

کوزه شکستن
این اون رسمیه که نهایتا مننجر به تولید سر و صدا می‌شده. البته نه به شدتی که این روزها در کوچه و خیابون می‌شنویم.
در ازمنه اسبقه. مردم یخچال و اینجور چیزا رو که نداشتن. در تنیجه آب رو در کوزه نگهداری می‌کردن. به تدریج، و با توجه به آلوده بودن آب در زمانهای قدیم. ته کوزه لجن جمع می‌شده. مردم کمی از خاکستر باقی موونده از آتش‌های این روز رو داخل کوزه‌هاشون می‌ریختن و بالا پشتِ بوم می‌رفتن و دعا می‌خووندن که: الهی با این کوزه بلاها و بیماری‌های این خوونه رو بیرون کن (البته نفهمیدم چرا خاکستر می‌ریختن) این بود آنچه که من از چهارشنبه سوری فهمیدم. اگه شما هم چیزی می‌دونین بیفزایید

یادداشت علی قدیمی هم جالبِ. البته بهتره که در روزنامه بخوونین

پی نوشت: من بعد از دیدن اینجا افسردگی نوشتاری-نقادی گرفتم. من رو چه به نوشتن دربارهٔ کتاب. ای آقا ما هنوز اندر خم یک کوچه هم نیستیم

0 comments: