بدون عنوان

لا‌به‌لای کتاب‌های پدرم یک کتاب قدیمی پیدا کردم به نام" بحث و نقدی دربارهٔ ده رمان بزرگ جهان" نوشتهٔ سامرست موام. ترجمهٔ کاوه دهگان. فرصت نکردم بخوونم هنوز، اما از مقدمه‌اش اینطور بر میاد که از نظر سامرست موام این ده رمان عبارتند از
Tom Jones
Pride and Prejudice
The red and The black
Old man Goriot
David Copperfield
Wuthering Heights
Madame Bovary
Moby Dick
War and Peace
The brothers Karamazov

و از این بین بنده فقط غرور و تعصب رو خووندم. یه وقتا فکر می‌کنم این تنها مایهٔ مباهات من درست نیست. و من حتی در کتاب، یا بهتره بگم رمان، خووندن هم هیچی نیستم. بعد از به اتمام رسووندن تیر‌های سقفِ جی دی سلینجر نتوونستم هیچ کتابی رو شروع کنم. در حالیکه یک ردیف کتاب نخوونده دارم منتظر. ‌از بین اینها شما کدوم رو پیشنهاد می‌کنین:

خاکی و آسمانی
کوری
قمارباز
چنین گفت زرتشت
آبی ماوراء بحار
یک مرد
زوربای یونانی
سور بُز
بادبادک باز
اتاقی از آن خود
گاو خونی
آنطرف خیابان
هدایت و هراس او از مرگ
تمرین نیروی حال
بیگانه
از طرف او
و... این یکی برای خودم عجیبه اما هیچ‌وقت نتوونستم تمومش کنم. همیشه نصفه موونده. بوف کور
حتی یکیشون رو هم انگار دلم نمی‌خواد بخوونم. دلم می‌خواد باز برم کتاب بخرم. این بار شهر کتاب نیاوران.
یک عدد وبلاگ یافتم از توی وبلاگ خورشید خانووم. که اگه از درددل‌هاش بگذریم (که خب این قسمت‌ها حتما برای نویسنده و آدم‌هایی که می‌شناسنش خیلی جذاب‌تر هستند تا برای منی که نمی‌شناسمشون) می‌شه مطالب خوبی راجع به رمان و شعر پیداکرد. خودم خوشم اومد و کل آرشیو رو خووندم. اینم آدرسش

پ.ن:هستی خانوومِ نامحترم اینجوری و هیچ جوری تو هیچی نمی‌شی. به من چه که تو حال نداری. من می‌خوام زندگی کنم

2 comments:

Anonymous said...

هوم... خب... به نظر من یا زوربای یونانی رو اول بخون یا سور بز را... می بینم که سودارو خون هم شدی

چندگانه said...

آقای مازی! بله سودارو رو هم خووندم. راستش روزهای کنکورش اینقدر برام ملموس بودن که همشو خووندم. ممنون از راهنمایی تون. هر چند من خیلی صبور نیستم و زودتر از خووندن راهنمایی شما, آنطرف خیابان مدرس صادقی رو شروع کردم. توی حال و هوای عید دلم نوشته های ایرانی می خواست انگار