وقتی تیمهای بزرگ دچار افت میشن. من دلم خیلی میسوزه. یه جوریه. مثل این منچستر یونایتد بندهگان خدا. یه موقعی چی بودنا... . فینالی که با بایرن مونیخ داشتن رو یادم نمیره. اون سال من کنکور داشتم. اما نمیشد بی خیال این بازی شد. دقایق آخر دو تا گل به تیمی زدن که داشت جشن قهرمانی میگرفت. خیلی آخر. فکر کنم. دقیقه نود بود و نود و دو. قیافهٔ اون آقای سیاه پوست، که اسمش یادم نمیاد، دیدنی بود. مرد گنده گریهایی میکرد، طفلکی
یا این رئال مادرید یه موقعی چه خوب بازی میکردن. اما حالا انگار مودی بازی میکنن. هر وقت دلشون بخواد خوبن. خیلی حال ندارن انگار. همینه دیگه. همه پولدارن توی این تیم انگیزه ندارن. ها ها ها ها
اما این بارسلونا چه میکنه جدا. عجب بازیه توپی بود دیشب
به آقای برادر گفتم انگار زمین بازی اینا از آزادی بزرگتره. میگه که آره، ممکنه. چون استاندارد زمین بازی فوتبال حد داره. اندازه ثابتی نداره. بازیکنان ما انگار همشون گیر کردن یه جا. انگار راحت نمیتونن حرکت کنن. اما این بازکنان اروپایی به نظر میاد خیلی راحتتر حرکت میکنن. این آقای رونادینو واااای انگار توی پاهاش به جای استخوون موم داره. نرم. راحت. روون
وقتی آدم بازی این تیما رو میبینه، میفهمه که هوش ورزشی یعنی چی. حرکات اینها برنامه ریزی شده و دقیقه. نه مثل ما. همین جوری. الکی. رو هوا. بی هیچ علمی. آدم احساس میکنه که بازیکنان ما همون گل کوچیک توی کوچهها رو، توی یه زمین بزرگتر انجام میدن(استاد اسدی یه جملهٔ خوبی گفته بود، این ورزشگاه عربستان عین استادیوم آزادی خودمونه، فقط قاچ قاچه) به به
شایان ذکر است که در این تیمه میلان یک عدد آقایی هستن،که خوکشلن. آقایی به نام کاکا. ظاهرا مخلوطی از برزیلی و ایتالیایی میباشد، و پولدار هم میباشد. هر چی طفلک توپ رو میرسوند به محوطهٔ جریمهٔ بارسلون یک عدد تمام کننده وجود نداشت اونجا. ای خدا! جام جهانی برزیل هم ایشونو داره هم این خرگوش خندان رو. چه خواهد کرد این برزیل
خانومِ خواهر با زیدان بیچوره آشتی نمیکنه اصلا. هر وقت میبینه این آقا رو میگه: چقدر من از این بدم میاد! علتش چیزی نیست جز فینال سال 98.
مرحلهٔ نیمه نهایی اون سال. برزیل که بازی داشت. ما در منزل چهار نفری (من، آقای پدر، آقای برادر و خانومِ خواهر) خیلی بیشتر از بازی ایران داد و فریاد کردیم. ما برزیل رو دوست میداریم حتی اگه به مرحلهٔ دوم نرسه. البته که ایران هم میره مرحلهٔ دوم. این که واضح و مبرهنه
لیگ برتر انگلیس خیلی جالب شده. سِر الکس فرگوسن(اینک آدم سر فوتبال لقب سِر بگیرد خیلیه) گفته بود قهرمان شدن ما غیر ممکن نیست. منچستر الان دوم میباشد و چلسی اول، با هفت امتیاز اختلاف. آقای مربی چلسی (اسمشو نمیدونم، اما میدونم مرد خوش تیپی میباشد) فرمودند که من نگران آنفولانزای مرغیم، نه منچستر. این کُری خووندنها بسی جالبن
یا این رئال مادرید یه موقعی چه خوب بازی میکردن. اما حالا انگار مودی بازی میکنن. هر وقت دلشون بخواد خوبن. خیلی حال ندارن انگار. همینه دیگه. همه پولدارن توی این تیم انگیزه ندارن. ها ها ها ها
اما این بارسلونا چه میکنه جدا. عجب بازیه توپی بود دیشب
به آقای برادر گفتم انگار زمین بازی اینا از آزادی بزرگتره. میگه که آره، ممکنه. چون استاندارد زمین بازی فوتبال حد داره. اندازه ثابتی نداره. بازیکنان ما انگار همشون گیر کردن یه جا. انگار راحت نمیتونن حرکت کنن. اما این بازکنان اروپایی به نظر میاد خیلی راحتتر حرکت میکنن. این آقای رونادینو واااای انگار توی پاهاش به جای استخوون موم داره. نرم. راحت. روون
وقتی آدم بازی این تیما رو میبینه، میفهمه که هوش ورزشی یعنی چی. حرکات اینها برنامه ریزی شده و دقیقه. نه مثل ما. همین جوری. الکی. رو هوا. بی هیچ علمی. آدم احساس میکنه که بازیکنان ما همون گل کوچیک توی کوچهها رو، توی یه زمین بزرگتر انجام میدن(استاد اسدی یه جملهٔ خوبی گفته بود، این ورزشگاه عربستان عین استادیوم آزادی خودمونه، فقط قاچ قاچه) به به
شایان ذکر است که در این تیمه میلان یک عدد آقایی هستن،که خوکشلن. آقایی به نام کاکا. ظاهرا مخلوطی از برزیلی و ایتالیایی میباشد، و پولدار هم میباشد. هر چی طفلک توپ رو میرسوند به محوطهٔ جریمهٔ بارسلون یک عدد تمام کننده وجود نداشت اونجا. ای خدا! جام جهانی برزیل هم ایشونو داره هم این خرگوش خندان رو. چه خواهد کرد این برزیل
خانومِ خواهر با زیدان بیچوره آشتی نمیکنه اصلا. هر وقت میبینه این آقا رو میگه: چقدر من از این بدم میاد! علتش چیزی نیست جز فینال سال 98.
مرحلهٔ نیمه نهایی اون سال. برزیل که بازی داشت. ما در منزل چهار نفری (من، آقای پدر، آقای برادر و خانومِ خواهر) خیلی بیشتر از بازی ایران داد و فریاد کردیم. ما برزیل رو دوست میداریم حتی اگه به مرحلهٔ دوم نرسه. البته که ایران هم میره مرحلهٔ دوم. این که واضح و مبرهنه
لیگ برتر انگلیس خیلی جالب شده. سِر الکس فرگوسن(اینک آدم سر فوتبال لقب سِر بگیرد خیلیه) گفته بود قهرمان شدن ما غیر ممکن نیست. منچستر الان دوم میباشد و چلسی اول، با هفت امتیاز اختلاف. آقای مربی چلسی (اسمشو نمیدونم، اما میدونم مرد خوش تیپی میباشد) فرمودند که من نگران آنفولانزای مرغیم، نه منچستر. این کُری خووندنها بسی جالبن
1 comments:
Post a Comment