حالا میفهمم چرا اونهمه عصبانی شده بودم. به اینجا و خوانندههاش شاید سرِ سوزنی ربط داشت. گاهی خیلی زود عکس العمل نشون میدم
ماجرا به این شکل بود که، دیروز من یه برنامهایی رو دیدم. و فهمیدم که این برنامه 18 میلیون تومن فروخته شده. تازه همهٔ برنامه نویس از این 18 میلیون بوده سه تا 150 هزار تومان حقوق ماهانه که با تاخیر بهش پرداخت میشده
یاده خودم افتادم و برنامهایی که برای شرکتی که توش کار میکردم نوشتم. روزی که به آقای رییس گفتم میخوام از این به بعد خونه کار کنم بهم گفت که شما تا حالا کاری برای ما نکردی عملا. چیزی که نوشتین رو خیلی راحت میشه با آفیس هم پیاده سازی کرد. و ما فقط یک میلیون ضرر کردیم توی این ده ماه که شما اینجا بودین. (یادتون نره که این آدم به غایت بیسواده) و این در حالیست که خودم شنیدم که به منشی شرکت میگفت برنامهایی که نوشتیم خیلی خوبه نه؟؟؟. من اگه خودم میتوونستم اون برنامه رو بفروشم حداقل حداقل حداقل 10 15 تا قیمتش میشد. اما خب برای فروش همچین چیزی باید آدم رابطه داشته باشه. اونم با خیلی از آدما. کاری که من نمیتوونم بکنم
کار اولی که داشتم یه دورهایی برامون گذاشتن بودن مربوط به شبکه. قبل از شروع کلاسا، بهمون برگهایی دادن که شرکت در این کلاسها و کسب نمرهٔ خوب در حقوق و غیره موثره. دوره برگزار شد، امتحان هم دادیم من گرفتم 98. آقای رئیس، جلوی من، از آقای ممتحن پرسید کی بالاترین نمره رو گرفت؟ جواب شنید که فلانی. آقای رئیس گفت آهان. حتی به من نگفت احسنت. (اونا نمیگفتن آفرین. حتما میگفتن احسنت) شاید از نظر آدما این چیزا چیزی نیست که. اما وقتی اهمیت ندادن به کار آدم رو بذارین کنار همه چیزایی که آدم رو سرِ کار اذیت میکنه، خب شاید یکم به من حق بدین
من آدمی شدم که کار که میکنه فقط ضرر میزنه به این و اون. درس که میخوونه فقط نتیجهاش میشه یه کلمه غیر مجاز قرمز رنگ. وبلاگم که مینویسه میشه اینو و فقط غر میزنه
ماجرا به این شکل بود که، دیروز من یه برنامهایی رو دیدم. و فهمیدم که این برنامه 18 میلیون تومن فروخته شده. تازه همهٔ برنامه نویس از این 18 میلیون بوده سه تا 150 هزار تومان حقوق ماهانه که با تاخیر بهش پرداخت میشده
یاده خودم افتادم و برنامهایی که برای شرکتی که توش کار میکردم نوشتم. روزی که به آقای رییس گفتم میخوام از این به بعد خونه کار کنم بهم گفت که شما تا حالا کاری برای ما نکردی عملا. چیزی که نوشتین رو خیلی راحت میشه با آفیس هم پیاده سازی کرد. و ما فقط یک میلیون ضرر کردیم توی این ده ماه که شما اینجا بودین. (یادتون نره که این آدم به غایت بیسواده) و این در حالیست که خودم شنیدم که به منشی شرکت میگفت برنامهایی که نوشتیم خیلی خوبه نه؟؟؟. من اگه خودم میتوونستم اون برنامه رو بفروشم حداقل حداقل حداقل 10 15 تا قیمتش میشد. اما خب برای فروش همچین چیزی باید آدم رابطه داشته باشه. اونم با خیلی از آدما. کاری که من نمیتوونم بکنم
کار اولی که داشتم یه دورهایی برامون گذاشتن بودن مربوط به شبکه. قبل از شروع کلاسا، بهمون برگهایی دادن که شرکت در این کلاسها و کسب نمرهٔ خوب در حقوق و غیره موثره. دوره برگزار شد، امتحان هم دادیم من گرفتم 98. آقای رئیس، جلوی من، از آقای ممتحن پرسید کی بالاترین نمره رو گرفت؟ جواب شنید که فلانی. آقای رئیس گفت آهان. حتی به من نگفت احسنت. (اونا نمیگفتن آفرین. حتما میگفتن احسنت) شاید از نظر آدما این چیزا چیزی نیست که. اما وقتی اهمیت ندادن به کار آدم رو بذارین کنار همه چیزایی که آدم رو سرِ کار اذیت میکنه، خب شاید یکم به من حق بدین
من آدمی شدم که کار که میکنه فقط ضرر میزنه به این و اون. درس که میخوونه فقط نتیجهاش میشه یه کلمه غیر مجاز قرمز رنگ. وبلاگم که مینویسه میشه اینو و فقط غر میزنه
پی نوشت:روحم لوس شده. بنا به دلایلی که به خودمم نمی توونم بگم حتی. کم کم باز می شم همون که بودم و فقط درباره کتاب و فیل می نویسم و کمتر از خودم
پی نوشت: به لطف یک عدد سی دی دیکشنری دارم میفهمم که یه سری لغات رو با تلفظ امریکایی یاد گرفتم. یه سری رو با تلفظ انگلیسی. و یه سری رو هم غلط. توصیه میکنم این سی دی رو تهیه کنین. خوب چیزییِست.
Cambridge Advanced Learner's Dictionary
تلفظ ها ماشینی نیستن و ضبط شده هستن. با امکانات جانبی و اصلی به درد بخور
پی نوشت: به لطف یک عدد سی دی دیکشنری دارم میفهمم که یه سری لغات رو با تلفظ امریکایی یاد گرفتم. یه سری رو با تلفظ انگلیسی. و یه سری رو هم غلط. توصیه میکنم این سی دی رو تهیه کنین. خوب چیزییِست.
Cambridge Advanced Learner's Dictionary
تلفظ ها ماشینی نیستن و ضبط شده هستن. با امکانات جانبی و اصلی به درد بخور
0 comments:
Post a Comment