معتاد خوشبخت

اگر کسی بهتون بگه من فکر می‌کنم تو بعدها می‌شی یه شیرین عبادی دیگه چه احساسی بهتون دست می‌ده؟؟؟ خوشحال می‌شین، یا....؟ ناراحت نمی‌شه آدم قطعا اما تحلیل احساسم وقتی اینو شنیدم کمی سخت بود. نمی‌دونم چطور به این نتیجه رسیده اما من سر سوزنی هیچ فعالیتی برای زن‌ها نمی‌کنم و اصولا این شکل مبارزه رو اصلا نمی‌پسندم
یک هفته است که کتاب جدید نخووندم و فیلم تازه هم فقط یکی دیدم. هورا. ترسیده بودم یکم. احساس می‌کردم شدم یک عدد معتاد خوشبخت
این پست انار رو بخوونین. هووم خوب بود. من که حسش می‌کنم بی‌نهایت. راستش وبلاگ خووندن برای من که خوبه. آره خب یه وقتا می‌شینم گریه می‌کنم برای بعضی آدم‌ها و یه وقتا سرم درد می‌گیره از دنیایی که بهش آورده شدیم. اما مثلا همین وبلاگ من رو با سلینجر آشنا کرد (مخلص استاد کاش هر چه زودتر خوب بشی) همین وبلاگ بود که به من نشون داد فقط خودم عاشق داستان نیستم و تنها نیستم و هستند کسانی که می گن به نام نامی داستان (بسی لذت بردم استاد) و این پست آقای حقیقت (که روحشم بندهٔ خدا خبر نداره) داره زندگیم رو متحول می‌کنه و ناجی من بوده بعد از یک شب سخت. یک شب خیلی سخت. و این وبلاگ همش به من یادآودری می‌کنه که حسودیم بشه به آدمایی که ایمان دارن (خانوم ما خیلی مخلصیم) و این خانوم که از بس خوب می‌نویسه که من فکر میکردم اووه. از من کلی بزرگتره. و بعد بفهمم که نه بابا 5 سالی هم کوچیکتره (خانوم جان می‌شه اون اخر رو برداری؟؟؟ آدم نگران خداحافظی میشه) همین وبلاگ بود که منی رو که نه همسرم و نه مادر رسوند به گریه کردن برای نوشی و جوجه‌هاش (کاش همیشه خوب باشی. همیشه) و این خانوم که مهاجرت رو برای من ملموس تر از هر کسی تصویر میکنه. (چه بلایی سر هاستت اومده؟؟؟‌) و این خانوم که منی که روزنامه نمی‌خوونم از لینک‌هاش کلا استفاده می‌کنم برای خبردار شدن از دنیا. و خب از نوشته‌های خوبش هم لذت می‌برم. و هزار یک چیزه دیگه که الان یادم نمی‌آد. اما خب اینهم از اون نوع اعتیادی است که می‌شه بهش گفت یک معتاد خوشبخت
و یک چیزه دیگه. وقتی از وبلاگ خداحافظی می‌کنین بدونین که کار بدی می‌کنین. هستند آدم‌هایی که دوست دارن نوشته‌هاتون و دل
آدم‌ها... . هوووم بگذریم
راستی من مجبور شدم که کنترل کردن نظرات خواننده ها رو فعال کنم چون کسی داشت اذیت می کرد. و هر بار که نظری رو می فرستم بالا, پینگ می شه . به زودی این رو غیر فعال می کنم تا اذیت نکنه. کلا شرمنده

6 comments:

Anonymous said...

نظرتان راجع به این وبلاگ چیست ؟ پیپ قرمز

The Miner said...

اگه کسی این سوال رو ازم بپرسه، من فقط چپ چپ نگاش میکنم

The Miner said...

و در مورد وبلاگ خوانی هم کاملا باهات موافقم. من شخصا قدر چیزهایی رو که ازاین طریق یاد گرفتم خیلی می دونم، چون فکر می کنم اینا درصد خلوصشون بیشتره! نه؟!

The Miner said...

آهان یادم اومد، میشه یکی از اون آهنگای فرانسوی رو برام بفرستی؟

Anonymous said...

پیپ قرمز وبلاگتون کمی تخصصی و من چیزی ازش نمی دونم. اما من خب وبلاگی را که پایین صفحه اش جمله ایی مثل جمله شما نوشته شده باشه رو نمی خوونم. چون این رو اهانت می دونم. به خواننده
miner.
چه آهنگی؟؟؟

Anonymous said...

سلام،صمیمی و روان مینویسی موفق باشی و ممنوم