ناراحتم.وقتی آدم خودش زندگی نکنه،اونوقت براش زندگی میکنن.اونوقت وقتت میشه بی ارزشه بی ارزش. اونوقت هر کی میتوونه
بگه تو که کاری نداری بیا.تقصیره خودم .از دست خودم ناراحتم.
چقدر این آهنگ قشنگه. آهنگه فیلم in the mood for love
باید کاری بکنم برای خودم. یه وقتا فکر میکنم رابینسون کروزوئه خوشبخت بودا. دو روز دیگه میگم این چه حرفی بود زدی. فردا و شنبه باید برم فیلمبرداری. این دومیشه. دومین فیلم کوتاهی که بودم توش. اولیش دوتا هنرپیشه داشت و من یکیش بودم. این یکی اما سیاه لشکرم. هاهاها. آدم میخنده الکی سر فیلم برداری. اولیش تجربه خوبی بود. کلی خوش گذشت
دارم زوربای یونانی رو میخوونم. آلان که داره حرصم میده. مثل خداحافظ گری کوپر با این دید مسخرهایی که به زن دارن. بعدشم که حوصلهی توصیفات بی پایان از دریا و خورشید و آفتاب این چیزها رو ندارم
غر غر غر غر
3 comments:
و باز هم اين زهنِ بی رحم که نه شفقتی هست و نه بخشش... ما خود قاضی بی رحم خوديم
و باز هم اين ذهنِ بی رحم که نه شفقتی هست و نه بخشش... ما خود قاضی بی رحم خوديم(éslah shod)
منم بدم میاد که برام زندگی کنن.منم بدم میاد مثل یه برگ شناور روی امواج آب باشم
Post a Comment