اگه اون روزا که مردم افتاده بودن به طنز نویسی و از افتخاراتشون مینوشتن، من حال داشتم و مینوشتم یکی از چیزایی که مینوشتم این بود که من، کل کتاب زندهام که روایت کنم رو توی مترو خووندم. خط یک. از ایستگاه میرداماد تا دروازه دولت و برعکس. حالا رفت هیچ. ولی برگشت خیلی مسخره بود. آدم تعادل خودش رو به زور حفظ میکنه اونوقت کتاب به اون کلفتی رو از بین آدمها رد کنی و بخوای که بخوونی. زوره دیگه نمیشه که ازش گذشت.
پیاده هم که میشدم، مثل هر زمانی که چیزی میخوونم که مبهوتم میکنه، یه لبخند کج بود روی لبهام.
مارکز.
آدم باید که به سبک مارکز عادت کنه انگار. اولین کتابی که میخوونی ازش، یه جوریه. گم میشی اغلب توی زمان. و اگه زمان گمت نکنه میموونی که آخه این تخیل از کجا اومده؟کی میاد یه فرشتهی بالدار گیر بندازه توی حیاط مردم، ته خوونه. لای خرچنگها و بعد از مدتی فرشته به خاطر یه معجزه فراموش بشه. اونقدر که بذاره و بره؟؟؟ کی میتوونه به یه آدم شکنجه دیده عمر جاوید ببخشه؟؟؟
آدمهایی اینهمه عجیب و حیران. آدمهایی اغلب در اوج شهوت. آدمهایی گاه سخت مومن. آدمهایی که خیلی دورند از آدمهایی که هر روز میبینیمشون. اما هر روز انگار زندگیشون میکنیم.
یکی از معدود نویسندههایی که تخیل رو برمیداره و قاطی میکنه با قدرت عجیب نوشتن. (اغلب یکی از اینا نیستن. و گاهی هیچ کدوم).
مارکز، یکی از نویسندههایی که من دلم برای نوشتههاش تنگ میشه و دلم میخواد که هزار باره بخوونمش.
پیاده هم که میشدم، مثل هر زمانی که چیزی میخوونم که مبهوتم میکنه، یه لبخند کج بود روی لبهام.
مارکز.
آدم باید که به سبک مارکز عادت کنه انگار. اولین کتابی که میخوونی ازش، یه جوریه. گم میشی اغلب توی زمان. و اگه زمان گمت نکنه میموونی که آخه این تخیل از کجا اومده؟کی میاد یه فرشتهی بالدار گیر بندازه توی حیاط مردم، ته خوونه. لای خرچنگها و بعد از مدتی فرشته به خاطر یه معجزه فراموش بشه. اونقدر که بذاره و بره؟؟؟ کی میتوونه به یه آدم شکنجه دیده عمر جاوید ببخشه؟؟؟
آدمهایی اینهمه عجیب و حیران. آدمهایی اغلب در اوج شهوت. آدمهایی گاه سخت مومن. آدمهایی که خیلی دورند از آدمهایی که هر روز میبینیمشون. اما هر روز انگار زندگیشون میکنیم.
یکی از معدود نویسندههایی که تخیل رو برمیداره و قاطی میکنه با قدرت عجیب نوشتن. (اغلب یکی از اینا نیستن. و گاهی هیچ کدوم).
مارکز، یکی از نویسندههایی که من دلم برای نوشتههاش تنگ میشه و دلم میخواد که هزار باره بخوونمش.
0 comments:
Post a Comment