یه حرفی زدم که خرابکاری محض بوده. درستش نمیشه کرد انگار. هر تلاشی بدتر شدن رو نتیجه میده. چون شنونده رو نمیشناسم و ... . خراب کردم، بد جوری. از دست خودم عصبانیم. کاری از دستم بر نمیآد. به من ربطی نداشت. بیخود حرف زدم. باید فقط گوش میدادم. اما حرف هم زدم. نگرانم. خراب کردم. ... .
بچه جان! نمیشه حالا بیخیال بشی... ؟؟؟ اینهمه آدم... . شاید هر حرف بیشتری خرابتر کردن باشه. یه چیزی من انگار از تو میترسم.
بچه جان! نمیشه حالا بیخیال بشی... ؟؟؟ اینهمه آدم... . شاید هر حرف بیشتری خرابتر کردن باشه. یه چیزی من انگار از تو میترسم.