یکی از کارهایی که باید هر جوری شده یاد بگیرم، اعتراض کردن و در صورت لزوم دعوا کردنه. من فرزند دوم هستم. خانوم خواهر که بزرگتر و احترامش واجب. آقای برادر هم که خب کوچکتره و تو بزرگتری و تو خانوم باش و اینها. در نتیجه من زیادی خانوم از آب دراومدم. میدونم این توجیه کردن خودمه و دنبال دلیل میگردم بیخود.
ولی باید یاد بگیرم که اگه کسی ناراحتم میکنه، این رو درست و مستقیم بهش بفهمونم. اینکه فکر کنم خب خودش میفهمه و اینها به هیچ دردی نمیخوره.
همهی اینها رو گفتم که بگم بسی ناراحت و عصبانیم. به این دلیل که خیلی راحت پیچانده شدم و باز عین خانوم گل گلاب هیچی نگفتم. خجالت آوره.
باید یک تغییر اساسی به وجود بیارم. اول هم از خودم شروع کنم.
ولی باید یاد بگیرم که اگه کسی ناراحتم میکنه، این رو درست و مستقیم بهش بفهمونم. اینکه فکر کنم خب خودش میفهمه و اینها به هیچ دردی نمیخوره.
همهی اینها رو گفتم که بگم بسی ناراحت و عصبانیم. به این دلیل که خیلی راحت پیچانده شدم و باز عین خانوم گل گلاب هیچی نگفتم. خجالت آوره.
باید یک تغییر اساسی به وجود بیارم. اول هم از خودم شروع کنم.
افزودنی خیلی بی ربط: هورا! من همین الان شمرده شدم. : دی