اینجایی که من نشستم ساعت چهار و شانزده دقیقه‌‌ی صبحِ. یک ساعتی هست که بیدار شدم. از خواب که پریدم یهو یادم اومد که ویزای دخترِ که بیاد... که آقای محترم هم که بره. هیچی، فقط خواستم بگم چهار و نوزده دقیقه‌‌ی صبح است. کاش این کلمه‌ی نویس رو از وبلاگ‌نویس برمی‌داشتن.

0 comments: