تماشاگران- شنبه 27 اسفند 1379

تابستان 1351 نامه‌ای خوش خط سردبیر کیهان ورزشی را شگفت زده می‌کند. نویسنده مردی است به نام سهراب سپهری که از نامدارترین شاعران نوپرداز ایران است. سپهری به عنوان یک فوتبال دوست حرفه‌ای مطالبی نوشته که خواندنش برای شما که شاید در آن روزها به دنیا نیامده بودید، جالب باشد. نکته مهم، اشتراک مشکلات و ناهنجاری‌های فوتبال بین آن سالها و دوران کنونی است.
...
12- جزو مبانی انتخاب مرد فوتبال سال، اخلاق و نیک رفتاری را نیز به حساب آورده‌اید. اما فکر نمی‌کنید مرد فوتبال نمی‌تواند لزوما مرد اخلاق هم باشد؟ چه بهتر که یک بازیکن خوب خصایص اخلاقی خوب هم داشته باشد. اما شما می‌خواهید در عرصه فوتبال قهرمان و اسطوره انتخاب کنید. توجه به شایستگی اخلاقی انتخاب شما را مشکوک می‌کند. درست مثل این خواهد بود که تابلوی بد یک نقاش را به خاطر اخلاق پسندیده نقاش آن در خور ستایش بدانید. با معیارهای اخلاقی نه هنر را می‌توان سنجید و نه ورزش را. خود بهتر می‌دانید که چه بسیارند بازیکنان خوب که خشن و عاصی و پرخاشگرند. جرج بست چندان ملایم و نیکو نیست،‌ با اینهمه توپ طلایی می‌گیرد... .
13. با تعصب بی‌پایه چه باید کرد؟ هم راننده تاکسی طرفدار تیم پرسپولیس است، هم شاگرد بقال، هم دانشجو و هم کارمند اداره. بسیار خب، هر کس می‌تواند علاقه‌اش را به چیزی ببندد. اما علاقه داشتن هم دلیل می‌خواهد. اهالی منچستر حق دارند طرفدار تیم‌های شهر خود باشند. و ... اما در شهر شما و من یک بت همگانی پیدا می‌شود. و دلبستگی مسری است. خواهید گفت چه اشکالی دارد؟ حرفی ندارم. اما وقتی در امجدیه نشسته‌ایم، این طرفداری و تعصب محیطی نامطلوب ایجاد می‌کند و شما نمی‌توانید به دلخواه تماشا کنید. من هم مثل کسان دیگری که می‌شناسم، تصمیم گرفتم روزهایی که تیم پرسپولیس بازی دارد به امجدیه نروم. شور و هیجان تماشاگر چیزی گیرا و پسندیده است و اگر نباشد میدان ورزشی نه جان دارد و نه معنی. اما تشویق بی حساب تماشاگران، بچه‌های پرسپولیس را نمایشگر و شاید خودنما بار آورده است. اینان دور از تماشاگران آشنای خود کمبودی بزرگ دارند. انگار احساس غریبی می‌کنند. وقتی که قیافه گریان همایون بهزادی را پس از مسابقه در مسجد سلیمان روی صفحه کیهان دیدم ورزشی دیدم با خودم گفتم چه چیزی جز تر و خشک کردن‌های تماشاگران تهرانی،‌ این بچه را چنین عزیز دردانه بار آورده است؟

0 comments: