آقای برادر شده downloadist، اکیپ. اینجوری که اسم میگیره فیلم تحویل میده. بعد این وسطا، اگه سفارش دهنده آدم درست درمونی باشه من هم نصیبی میبرم. بین دوستاش چندتایی آدم سینمایی هستن. شاید با آیندهیی درخشان. (همین آآآیِ کارگردان. چقدر دوست داشتنیِ این بشر. من هیچ کس رو نمیشناسم که اگه بدونه سرطان داره، اینهمه درست باهاش برخورد کنه، اینهمه آروم باشه، اینهمه... این بشر آیندهیی بس نیکوتر دارد به هر حال.)
حالا این وسطها یکی سفارشِ بچههای خیابان رو داده. شاید شماها خیلی یادتون نیاد. سالِ نمایشِ فیلم در ایران 1370 بود. نمیدونم چرا من این فیلم رو اون موقعها دیده بودم. دو سه باری حتی. نمیدونم چی ازش فهمیده بودم. حتما خیلی چیزها رو درک نکرده بودم. همجنس--بازی، اعتیاد بچهها، مرگهاشون و ... . اصلیترین چیزهاش، برام آهنگهایی بود که میخووندن. و بعدش لابد بچههای فقیری که لابد از فقر به خلاف کشیده شده بودن و دیگر هیچ.
حالا تصادفی فیلم رو توی فیلمهای آقای برادر پیدا کردم. هی میرم جلو عقب که آهنگهایی که دوست داشتم را پیدا کنم. و لا به لاش تکههایی از فیلم رو هم میبینم. و ... .
بعد مدام و هر روز بیشتر از روز پیش به این نتیجه میرسم که نمیشه. نمیشه فهمید چی این دنیا رو این شکلی کرد. یعنی اگه هنوز معاملهی پایاپای میکردیم همه چیز درست بود، یا از همان روزی که دست حضرت قابیل گشت آلوده به خون حضرت هابیل.
من که کارم شده فرار کردن و ignore کردن.
پی نوشت: داستان فیلم تا جایی که یادم میآد و الان فهمیدم، اینه: یک مربی دلش میخواد با پسرهای یک دارالتادیب نمایشی رو اجرا کنه. کنسرتی مثلا. بعد باید از پدر مادرهاشون رضایت بگیره و اینجوری آروم آروم درگیر زندگیهاشون میشه و ... .
بعدش: این اسم فیلم است "Scugnizzi" و اینهم لینکش http://www.imdb.com/title/tt0098271/
حالا این وسطها یکی سفارشِ بچههای خیابان رو داده. شاید شماها خیلی یادتون نیاد. سالِ نمایشِ فیلم در ایران 1370 بود. نمیدونم چرا من این فیلم رو اون موقعها دیده بودم. دو سه باری حتی. نمیدونم چی ازش فهمیده بودم. حتما خیلی چیزها رو درک نکرده بودم. همجنس--بازی، اعتیاد بچهها، مرگهاشون و ... . اصلیترین چیزهاش، برام آهنگهایی بود که میخووندن. و بعدش لابد بچههای فقیری که لابد از فقر به خلاف کشیده شده بودن و دیگر هیچ.
حالا تصادفی فیلم رو توی فیلمهای آقای برادر پیدا کردم. هی میرم جلو عقب که آهنگهایی که دوست داشتم را پیدا کنم. و لا به لاش تکههایی از فیلم رو هم میبینم. و ... .
بعد مدام و هر روز بیشتر از روز پیش به این نتیجه میرسم که نمیشه. نمیشه فهمید چی این دنیا رو این شکلی کرد. یعنی اگه هنوز معاملهی پایاپای میکردیم همه چیز درست بود، یا از همان روزی که دست حضرت قابیل گشت آلوده به خون حضرت هابیل.
من که کارم شده فرار کردن و ignore کردن.
پی نوشت: داستان فیلم تا جایی که یادم میآد و الان فهمیدم، اینه: یک مربی دلش میخواد با پسرهای یک دارالتادیب نمایشی رو اجرا کنه. کنسرتی مثلا. بعد باید از پدر مادرهاشون رضایت بگیره و اینجوری آروم آروم درگیر زندگیهاشون میشه و ... .
بعدش: این اسم فیلم است "Scugnizzi" و اینهم لینکش http://www.imdb.com/title/tt0098271/
0 comments:
Post a Comment