سوزان مایری که منم

اصلا به روی خودم نمیارم که دو پنج‌شنبه‌ی پیش تعطیل بوده و من باید درس‌هام رو می‌خووندم و مشق‌هام رو می‌نوشتم، ساعت پنج و سی دقیقه از خواب بیدار می‌شم و میشینم به درس خووندن و برای بار هزارم به این نتیجه می‌رسم که من اینهمه این زبان رو دوست می‌دارم و حیفِ به خدا. ساعت هفت بعد از خوردن صبحانه همراه خانواده‌ی محترم، فکر می‌کنم، وای چقدر خواب دارم و پنج دقیقه... ساعت هفت و بیست دقیقه صدای پدر و مادرِ خانواده به گوش می‌رسد و من می‌اندیشم پا شدم دیگه، بار بعدی که ساعت رو نگاه می‌کنم شده نه. و درنتیجه ساعتِ اول کلاس پرید و ساعت دوم هم که باید برم شرکت و در نتیجه غیبت‌هام تموم شد و در نتیجه وقتی که از فروردین برای دو هفته‌ی دیگه از دکتر گرفتم هم پرید و لبخند می‌زنیم.
شبی باید برم مهمونی و فکر می‌کنم می‌رم سرِ راه یک عدد صنایع دستی فروشی، و یک عدد دستبندکی چیزکی می‌خرم براش و می‌رم و زیبوست و ... خانوم کارت‌خوان ندارین؟ خانوم نه، نداریم.
من می‌رم سراغ ای تی ام‌های اطراف و اولی، نمی‌شه. ای تو روحت ای بانک دولتی. دومی، نمی‌شه خانوم، عرض کردم یکبار خدمت‌تون. ای تو روح بانکِ‌ دولتی دومی. سومی، نمی‌شه. زهرمار و نمی‌شه، چرا؟ نمی‌بینی اینقد هوا گرمه، بشه دیگه. نمی‌شه چون بانک خودت جواب نمی‌ده و کارت رو تف می‌کنه بیرون. من به جهنم. مملکت نیست که. کار از این ساده‌تر اینهمه آدم باید وقت بذاره سرش.
تاکسی منو ببر.
تاکسی منو برد.رسیدم به بانکِ خصوصی خودم. خانوم، کارت‌م رو بگیر و پول‌م رو بده.
خانوم کارت‌ت رو بده، پول‌ت رو بدم.
من الان می‌دم.
کارت‌م؟ کارت‌م؟ کارت‌م کجایی پ؟
آقای تاکسی رفته است. و جا کارتی من رو هم کلا برده‌ است. هیچ کارت ندارم. هیچ پول ندارم. خجالت می‌کشم.
زنگ می‌زنن از شرکت، مانی کجایی؟ مانی جواب نداد.
زنگ می‌زنم خونه، برام پول بفرستین. با پیک پول بفرستین. با پول پیک می‌فرستن.
با دوست‌م صحبت می‌کنم و قرار می‌ذاریم اصلا اون چیزی که من دیدم رو نخریم. نمی‌خریم. با پیک پول بیخود فرستادن.
در طول‌ش مدام حرص می‌خورم که چرا کارهای من، نمی‌شه به سادگی انجام بشه؟ بی چاله و چوله. اینهمه دست‌انداز چرا؟
نشون به اون نشون که، شنبه‌یی نارنجی گفت که فلونی سه هفته پیش مدارک‌ش رو فرستاده و فایل نامبرش اومده، من سه ماهِ پیش فرستادم، حتی ایمیل‌م رو جواب ندادن که خب بگین من چه کار کنم الانا؟
دیگر می‌خندد. نخندد چه کار کند؟

0 comments: