پیش‌ترها از آدم‌هایی که وادارم می‌کردن دروغ بگم، فرار می‌کردم. دل‌م نمی‌خواست باهاشون معاشرت کنم، لابد چون یه طرفِ ضعیف‌م رو بهم نشون می‌دادن. فیس و پزی که داشتم می‌دادم و اینها می‌کردن توی چشم که هان. یا هر چی. حالا ولی، رابطه رو حفظ می‌کنم و صبور (به خداوندی خدا که صبوری از من بسیار دور است) نگاه می‌کنم که داره چی رو انگولک می‌کنه که من دروغ می‌گم به خاطرش. مبارزه.

0 comments: