اینهم از این

اینها به فهرست کتاب‌های بیوه‌ام. به قول این آقا اضافه شدن. (هر چند خودم واژهٔ دوشیزه رو ترجیح می‌دم اما به احترام صاحبش و البته با اجازه‌اش همین بیوه)
جنگل واژگون. جی.دی.سلینجر. بابک تبرایی و سحر ساعی
استخوان خوک و دست‌های جذامی. مصطفی مستور
نان سال‌های جوانی. هاینریش بل. محمد اسماعیل زاده
مسخ. فرانتس کافکا. صادق هدایت
سال بلوا. عباس معروفی
به گزارش اداره هواشناسی: فردا این خورشید لعنتی... . مهدی یزدانی خرم
املت دسته دار.ناصر فیض
سمتِ تاریکِ کلمات. حسین سناپور
گور به گور. ویلیم فاکنر. نجف دریابندری
خوبیِ خدا. مجوعه نویسندگان امروز آمریکا. امیر مهدی حقیقت

املت دسته دار، مجوعه شعر طنزه
کتاب شعر تا به حال نخریدم. نمی توونم کتاب شعر دستم بگیرم و همین جوری بخوونم. اما این یه چیز دیگست. یکی از دوستان پای تلفن چند تا شعر ازش خووند و من خودش رو خریدم. سوره مهر (وابسته به حوزه هنری) ناشرشه و قیمت پشت جلدش 1700 تومان. اسم انگلیسیش هم جالبه
The omlete with handle
طرح روی جلد هم خاص و جالبه
یکی از شعراشو می‌نویسم براتون. نه بهترینش چون همشو نخووندم


یاران قرار نیست که بی ما صفا کنند
مجبور می‌شوند مرا هم صدا کنند

در قحط اعتماد، امامان شهر نیز
ناچار می‌شوند به هم اقتدا کنند

صد بار گفته‌ام به همه دوستان خویش
هر چیز را که زود نباید هوا کنند

شادند از اینکه فیل هوا کرده‌اند باز
یاران من همیشه همین ماجرا کنند

اما دوام وصل میسر نمی‌شود
وقتی هزار چشم شما را نگا کنند!

در پیشِ چشمِ بادِ خزان، این درخت‌ها
عریان که می‌شوند نباید حیا کنند!؟

آه... ای درخت‌ها به تبر دل سپردگان
حق است شاخه شاخه‌تان را جدا کنند!

صفحهٔ 141. عریان که می‌شوند
پی نوشت خیلی بی ربط: حالا که نمایشگاه آمد و رفت. حالا که علیِ دوستم به دنیا آمد. حالا منتظر هیچم انگار. هیچ

2 comments:

Anonymous said...

p.n ( kheyly bi rabt ! ) pedare an digari ro khondi ?

Anonymous said...

نه جیران. نخووندم