نمی‌دونم مقصر برادر خانواده‌ست، یا خراب‌کاری‌های (هاه! چقدر این خراب‌کاری‌های با نیم فاصله مزخرف شد) خودم، که مدام این روزها رو با بهار هشتاد و چهار مقایسه می‌کنم و هی آرزو می‌کنم که تکرار نشن اون روزا. چقدر الانا دلم ایمان به چیزی رو نیاز داره.

0 comments: