چندگانه - هیجده

اول: من می‌خواستم بگم که کافه پیانو، کتاب خوبی نیست. یعنی اینجوریِ که نویسنده‌ش باید وبلاگ بنویسه هنوز. یعنی خب زود بود برای چاپ. حالا به من چه اصلا
دوم: چرا این کفشای واکینگ یا رانینگ اینهمه زشتن؟ حالا اونهمه تشکیلات رو شما جا دادی کف کفش نمی‌شد یکم خوجل هم بود. بعد ای تحریم ننگ بر تو. یعنی کفش‌هایی چه گران. بعد خب من می‌دونم که باز دارم کاملا فنی برخورد می‌کنم. مهم نیست که کفش چقدر زشتِ. مهم اینه که من باهاش درست و اصولی راه برم. پس فردا کمر درد و اینا نداشته باشم. من یک پیاده رو می‌باشم. سلام ح
سوم: روزی روزگاری من می‌گفتم به جهنم که طرف داره چی کار می‌کنه. فعلا باشه حالا. ولی بد تاثیر گذاشتن هر کدوم و رفتن. یعنی خودم می‌توونم هر حرکت ناقص خودم رو درست درمون ریشه یابی کنم. ولی درمان، دریغ و درد
چهارم: تازگیها، اگه یکی بیش از دو سه خط بنویسه من نمی‌خوونمش. به راحتی.
پنجم: خب خدافظ

0 comments: