اول، می‌خواستم بگم اگه حتی کمی وسوسه‌ی رفتن از ایران و مهاجرت رو دارین، این نوشته‌ی حامد قدوسی و پیام‌هاش رو بخونین. به نظرم خیلی واضحِ که چقدر واقع‌بینانه مهاجرت کنیم. و دلیل‌مون برای رفتن فراتر از حجاب و شگش آزاد و زکریا و این چیزها باشه. به نظرم آدم اگه اینجا یکم احساس خوشبختی کنه، بعد می‌توونه بشینه فکر کنه و عاقلانه‌ تصمیم بگیره.
دوم، اگه از دستِ کسی ناراحت باشین، اینجوری که طرف آدمِ عصبانی‌یی باشه به شدت و بعد هر کس و هر چیز سرِ راهش رو گاز بگیره، بعد شما از برخوردِ خودتون با این آدم خوشتون نیاد، و فکر کنین باید بهتر برخورد می‌کردین. باید بهش می‌گفتین که حرکاتش ناراحتتون می‌کنه، نه اینکه لای شوخی و خنده حرف‌تون رو بگین. یعنی یکم بزدلانه برخورد کردین. فکر می‌کنین جایِ عذر خواهی داره؟ البته شایانِ ذکر است که من اصلا دلم نمی‌خواد طرفِ آدم‌های عصبانی برم. نمی‌دونم. حس می‌کنم برخوردشون، عموما تحقیر آمیزِ. و البته به خودم حق می‌دم که از این آدم ناراحت باشم. هان؟ نظرِ شما چیه؟ از اون طرف هی من به خودم می‌گم تو که شرایطِ مردم رو نمی‌دونی، و لاب لاب لاب. از اون طرف هم خب بابا، بس‌س.
‌شاید همش در راستای اینه که من دارم تلاش می‌کنم از هر آدمِ به شدت غمگین و عصبی‌ی فرار کنم.

بابا جان، یه دونه سئوال بود کلا، اگه رفتار کسی ناراحتتون کنه، بعد شما برخورد خودتون رو هم دوست نداشته باشین، عذر خواهی می‌کنین، یا به من چه اصلا، حقشِ؟

0 comments: