رفتم پالتو رو پرو کنم. پوشیدم‌ش. در رو باز کردم به مامان‌م نشون بدم. دخترِ: ا، مامان، همون که من برداشتم پوشیده. خوشگله.
مامانِ: وای نه عزیزم اینکه تنگ‌شِ. این چاقِ. تو لاغری. به تو می‌آد.
دیگه حتی مریم مومنی هم کاری نمی‌توونست بکنه. فقط فحش بود که می‌دادم.
پی نوشت: اومدم خونه. دیدم باز به هم ریخته. باز لابد قرص‌های شنبه، یکشنبه. باز لابد چاق شدنِ بیشترتر. باز لابد آدم‌های فضولی که باید بهشون توضیح داد. می‌دونین به هم ریخته. لعنت به هورمون‌ها.

0 comments: