نمیدیدی که خودت، من بودم چشمِ مقابلِ روحت. نمیدیدی تو، ولی من یک لحظهی نابی رو دیدم. از اون لحظههایی که میشه با برق چشمهای کسی، و حالا تو، شهری رو روشن کرد.
(کی گفته بود این بود اینو؟)
خوشم، که خیالم راحت شد برایت. و آخیش.
(کی گفته بود این بود اینو؟)
خوشم، که خیالم راحت شد برایت. و آخیش.
0 comments:
Post a Comment