وقتی آثار کلاسیک رو، بیشتر برای درس گرفتن، گوش میدم، خونهی خودم، در آیندهی معلوم نیست کی، میشه یه خونهی چوبی قهوهیی نیمه تاریک، با نور کمرنگِ نارنجی آباژور.
ولی وقتی آثار آدمهای نزدیک به دورانِ خودمون رو گوش میدم، خونهم سفید و روشن و پر از پنجره و رنگهای روشن.
نه اینکه اولی غمگین باشه، ذاتش یه جور سنگینیِ، ولی دومی خیلی جوونِ. سبکِ.
ولی وقتی آثار آدمهای نزدیک به دورانِ خودمون رو گوش میدم، خونهم سفید و روشن و پر از پنجره و رنگهای روشن.
نه اینکه اولی غمگین باشه، ذاتش یه جور سنگینیِ، ولی دومی خیلی جوونِ. سبکِ.
0 comments:
Post a Comment