Pedro Almudoar

دیشب داشتم دنبال، آهنگ توی volver می‌گشتم. دل‌م می‌خواست چهره‌ی پنلوپه هم ببینم،‌ و گرنه که می‌شد ساند ترک‌ش رو گوش داد. (مثل وقت‌هایی که می‌رم besieged رو می‌بینم، به هوای دیدن صورت Shandurai که بگه you get my husband out of jail.)
دیدم و بعد دیدم یه فیلمی از این کارگردان هست که هنوز ندیدم. قدیمی‌تر از volver.
Bad education.
می‌دیدم و به خودم فحش می‌دادم، آخه نصفه شبی چه وقت این فیلم دیدنه. از فیلم خوشم نیومد. فقط آزارم داد. فکر می‌کردم، انگار کن یه پسر داری، می‌فرستی‌ش مدرسه، بعد دچار سرنوشتی شیرین می‌شه. حالا خودِ پسر بماند.
یک زمانی، تصمیم کبری گرفتم، فیلم نبینم و کارگردان ببینم. همه‌ی فیلم‌های یک نفر و بعد، بعدی. فقط توونستم فیلم‌های David Fincher اینطوری ببینم. اینطور بود که در fight club آن صحنه‌ها را دیدم. اونقدر که خووندم درباره‌ش و حرف زدم با همه و فهمیدم آنجا کسی‌ست پنهان.
یه هفته، فقط David Fincher تا تموم شد و به هفته‌ی بعد نرسید. لطف فیلم دیدن رو گرفته بود ازم. شده بود یک کار جدی. نه اینطوری که الان می‌شینم، فیلم‌ها رو عقب جلو می‌کنم، تا یه چیزی توی فیلم جذب‌م کنه و ادامه بدم. و فقط فیلم دیدنه. نه بیشتر. نه دیدن فیلم به فیلمِ روندِ رو به پایین کارگردان‌ها.

1 comments:

حميد said...

من هيچ وقت اينكار و نكردم اما شايد و فقط شايد انتخابت انتخاب خوبي نبوده،فيلم هاي فينچر از آدم انرژي مي گيره انقدر كه برا هركدومش و مخصوصا باشگاه مشت زنيش برا من يك يا دو هفته وقت گرفت هضم كردنش. شايد بايد با ادم ساده تري شروع مي كردي